١. به همه چیز بله گفتن و ناتوانى در نه گفتن به بعضى درخواست ها و امور خلاف میل فرد.٢. مکالمات درونى منفى و یا خود سرزنش گرى.٣. عقب نشینى کردن از اهداف زمانى که فرد مورد انتقاد دیگران قرار مى گیرد.٤. ن, ...ادامه مطلب
آبگرم وبلاگ محلات کلمه منطقهٔ حفاظت شدهٔ هفتادقله واقع در شمال شهرستان وبلاگ محلات کلمه منطقه حفاظت شده موته واقع در روستای گلچشمه وبلاگ محلات کلمه پارک زیبای سرچشمه وبلاگ محلات کلمه واقع در شمال شهر وبلاگ محلات کلمه چنار ۱۱۵۰ ساله شهر محلات واقع در میدان چن, ...ادامه مطلب
نوروز فرصت خوبی است برای تازه شدن وبلاگ دیدار کلمه ها. اما نوروز شما نوروز نخواهد شد مگر اینکه حتما به وبلاگ دیدار کلمه یک نفر وبلاگ بروید کلمه و متاسفانه بیشتر ما، فرصت نمی کنیم که این فرد را در طول ایام عید ملاقات کنیم. آنقدر درگیر , ...ادامه مطلب
خرید کارخانه برق توسط امینالضرب به این صورت اتفاق افتاد که در سال 1284 خورشیدی، او با مظفرالدین شاه که برای سفر سوم، عازم روسیه شده بود، همراه بود، روزی که در خیابان قدم میزد، چشمش به کارخانه برق میافتد که در حال کار کردن بود و متوجه میشود که روشنایی شب توسط این کارخانه تامین میشود.او که تا آن زمان، چنین چیزی را ندیده بود شروع به تماشای آن میکند. چون مدت طولانی جلوی کارخانه ایستاده بود، نگهبان در ورودی کارخانه برای جویا شدن از موضوع، بیرون آمده و به او میگوید: مگر خیال خریدش را داری؟امینالضرب پاسخ میدهد: اگر ارزان بدهند، میخرم.در همین میان صاحب کارخانه رسیده و از جریان باخبر میشود و چون امینالضرب را با وضع لباسی نامناسب میبیند، برای تمسخر به او میگوید: قیمتش پانصدهزار تومان است.امینالضرب نیز از او میخواهد تا قولنامهاش را بنویسد و پولش را هم حواله یکی از تجار معتبر آنجا میکند و به این صورت کارخانه را تصاحب میکند و با این احوال برای اولین بار برق توسط حاجحسین آقا امینالضرب اصفهانی، وارد ایران میشود.,کارخانه ...ادامه مطلب
پیش ﺍﺯ یورش اعرابﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ، ﻣﯿﺮﻗﺼﯿﺪﯾﻢ..ﺑﺎﺩ ﻣﯿﻮﺯﯾﺪﺑﻪ ﺧﺮمنگاﻩ میرﯾﺨﺘﯿﻢ ﻭ ﻣﯿﺮﻗﺼﯿﺪﯾﻢ..ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﻣﯿﺸﺪﺟﺸﻦ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ ﻭ میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ..ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﻣﯿﺸﺪﺟﺸﻦ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﻣﯿﺮﻗﺼﯿﺪﯾﻢ..ﺯﻣﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﺭﺍ ﺩﺭﻭ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ..ﺯﻣﯿﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ میکاﺷﺘﯿﻢمیرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ..ﺩﻓﻊ ﺑﻼ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﮑﻨﯿﻢجشن ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ..ﻣﺎﻩ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯿﺸﺪ میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ..ﻣﺎﻩ ﭘ, ...ادامه مطلب
"باغشی ها" که از آنان به عنوان نوازندگان موسیقی و خوانندگان ترانه های ترکمن یاد می شود ، سینه شان مالامال از عشق و گنجینه داستانهای حماسی و عاشقانه و اساس هنر و فرهنگ ترکمن است، اما همانند سازشان در گذر زمان رنج کشیده اند و از یاد رفته اند.به گزارش خبرنگار مهر در گرگان، این هنرمندان بی نام و نشان , ...ادامه مطلب
دوئل اولین بار در قرون وسطی و توسط شوالیه ها انجام می شد. آنها با این کار برای خود شرافت و اعتبار کسب می کردند. دوئل برای شوالیه ها نوعی افتخار محسوب می شد. اگرچه ریشه های دوئل به کشورهای فرانسه و انگلستان بر می گردد ولی تصاویری توسط باستان شناسان کشف شده است که نشان می دهد در مصر و یونان باستان نی, ...ادامه مطلب
در لیبی چیزی به نام قبض برق وجود نداشت. هزینه برق برای همه رایگان بود!چیزی به نام بهره بانکی وجود نداشت. همه بانکها موظف بودند وامهایی با صفر درصد سود ارائه کنند!داشتن خانه یک حق مسلم برای تمام لیبیاییها بود!هر زوج تازه ازدواج کرده، از دولت معادل شصتهزار دلار بابت خرید آپارتمان و شروع زندگی هدیه, ...ادامه مطلب
پادشاهی به وزیرش گفت: ۳ سوال میکنم فردا اگر جواب دادى وزیر هستى و اگر نه از مقامت عزل میشوى.ـ سوال اول: خداوند چه میخورد؟ـ سوال دوم: خداوند چه میپوشد؟ـ سوال سوم: خداوند چه کار میکند؟وزیر که (به واسطه رابطه بر مسند تکیه زده بود) جواب سوالها را نمىدانست؛ناراحت بود. غلامى فهمیده و بسیار زیرک داشت و به غلامش گفت: سلطان ۳ سوال کرده اگر جواب ندهم برکنار میشوم و هر سه سوال را به غلام حکایت کرد.غلام گفت: جواب هر سه را میدانم؛ ولى حالا فقط دو جواب را میگویم، اینکه خداوند چه میخورد؟ غم بندههایش را مىخورد. اینکه خداوند چه مىپوشد؟ خداوند عیبهاى بندههایش را مىپوشد.اما پاسخ سومی را اجازه دهید فردا بگویم.فردا وزیر و غلام نزد پادشاه رفتند. وزیر به دو سوال جواب داد. سلطان گفت: درست است؛ ولى بگو جوابها را خودت پیدا کردى یا از کسى پرسیدى؟وزیر گفت: این غلام من انسان فهمیدهیى است جوابها را او داد.پادشاه گفت: پس لباس وزارت را بدر آور و به این غلام بده و غلام هم لباس نوکرىاش را از تن در آورد و به وزیر داد.بعد وزیر به غلام گفت پس سوال سوم چى شد؟غلام گفت: آیا هنوز نفهمیدى! خداوند چه کار, ...ادامه مطلب
جعفر شهری: گویند روزی قمر الملوک وزیری اولین خواننده زن ایران، سوار بر درشکه به جایی می رفت. درشکه چی از جلوی قهوه خانه ای رد می شود که گرامافونش آهنگی از قمر را پخش می کرد.درشکه چی آهی می کشد و می گوید چه می شد خدا به من هم پولی می داد تا می تواستم قمر را برای عروسی پسرم دعوت کنم.قمر می گوید: خدا را چه دیده ای، شاید قمر در عروسی پسر تو هم آواز بخواند.درشکه چی از سر حسرت آهی کشید و گفت ای خانم، قمر کجا و عروسی پسر من کجا؟ تا پولدارهایی مثل تیمورتاش ها و حاج ملک التجارها هستند کجا دست ما به دامان قمر می رسد؟قمر پس از دلداری درشکه چی، از کم و کیف عروسی و زمان و م,خاطره ای جالب از شهید چمران,خاطره ای جالب از یک شهید,خاطره ای جالب,خاطره ای جالب از عید نوروز,خاطره ای جالب از شهید,خاطره ای جالب از دفاع مقدس,خاطره ای جالب از شهدا,خاطره ای جالب از امام,خاطره ای جالب از شهید بابایی,خاطره ای جالب از انقلاب ...ادامه مطلب
قانون اول: اگر فکر میکنی کاری اشتباهه، انجامش نده!قانون دوم: در صحبتها همیشه دقیقا همون چیزی رو بگو که منظورتهقانون سوم: هیچوقت طوری زندگی نکن که سعی کنی همه رو از خودت راضی نگه داری؛ هیج وقت.قانون چهارم: سعی کن هر روز یاد بگیری و دست از یادگرفتن بر نداری.قانون پنجم: در صحبت با دیگران هیچوقت راجع به خودت بد حرف نزن.قانون ششم: هیچوقت دست از تلاش برای رسیدن به رویاهات بر ندار.قانون هفتم: سعی کن راحت نه بگی، از نه گفتن نترس.قانون هشتم: از بله گفتن هم نترس.قانون نهم: با خودت مهربون باش.قانون دهم: اگه نمیتونی چیزی رو کنترل کنی، بزار به حال خودش.قانون,احترام به خود,احترام به خودت,احترام به خود یعنی چه؟,احترام به خود و دیگران,احترام به خود چیست؟,احترام به خودم,احترام به خود گذاشتن,احترام به خودمان,احترام به خود در هفت سین,احترام به خود در قران ...ادامه مطلب